بازدید: 44 بازدید
حکایت-نگاری-یکی-را-از-حکما

جواب بازنویسی حکایت نگاری صفحه 71 درس 4 چهارم کتاب نگارش پایه دهم (یکی از حکما را شنیدم که میگفت هرگز …) رشته های تجربی، انسانی و ریاضی

جواب حکایت نگاری صفحه 71 درس چهارم نگارش دهم

پرسش : حکایت زیر را بخوانید و آن را به زبان ساده بازنویسی کنید.

حکایت: یکی را از حکما شنیدم که می گفت: هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است؛ مگر آن کس که چون دیگری در سخن باشد، همچنان ناتمام گفته، سخن آغاز کند.

سخن را سر است اى خردمند و بُن / میاور سخن در میان سخن

خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش / نگوید سخن تا نبیند خموش

گلستان، باب چهارم: در فواید خاموشی

پاسخ اول:

این حکایت درباره ادب صحبت کردن و احترام به سخن دیگران است.

یک فرد دانا می‌گفت: “من تا به حال ندیده‌ام کسی به نادانی خودش اعتراف کند، مگر کسی که وقتی دیگری در حال صحبت کردن است و هنوز حرفش تمام نشده، شروع به صحبت کند.”

در ادامه حکایت با شعر به ما یادآوری می‌کند: “ای انسان عاقل، حرف زدن هم مانند هر چیز دیگری سر و ته و قاعده و قانونی دارد. هیچ‌وقت وسط حرف کسی نپر و صبر کن تا حرفش تمام شود. کسی که باهوش و باشعور است تا وقتی که دیگری در حال صحبت است، سکوت می‌کند و حرف نمی‌زند.”

به طور خلاصه، این حکایت به ما می‌آموزد که صبر کردن برای تمام شدن حرف دیگران و گوش دادن به آنها نشانه هوش و ادب است.

پاسخ دوم:

“یکی از دانشمندان یه حرف قشنگی می‌زد. می‌گفت: “من تا حالا ندیدم کسی به نادون بودنش اعتراف کنه، مگه اینکه وقتی یکی دیگه داره حرف می‌زنه و هنوز حرفش تموم نشده، شروع کنه به صحبت کردن!”

بعدش هم یه شعر قشنگ در این مورد گفته:
آدم باهوش، هر حرفی رو سر و ته داره، وسط حرف یکی دیگه نمی‌پره!
کسی که عاقل و بافرهنگه، تا وقتی بقیه ساکت نشدن، خودش شروع به حرف زدن نمی‌کنه.

خلاصه اینکه: این حکایت بهمون یاد می‌ده که وسط حرف دیگران نپریم و صبر کنیم تا حرفشون تموم بشه. این کار نشونه‌ی شعور و فهمیدگیه.

مطالعه بیشتر