بازدید: 482 بازدید
مثل نویسی صفحه 32 نگارش یازدهم

جواب مثل نویسی صفحه 32 نگارش یازدهم ✨ تمامی رشته ها

گسترش و بازآفرینی ضرب المثل های صفحه 32 کتاب نگارش پایه یازدهم

جواب مثل نویسی صفحه 27 نگارش دوازدهم

پرسش: مثلهای زیر را بخوانید. سپس یکی را انتخاب کنید و آن را گسترش دهید.

  • بار کج به منزل نمیرسد.
  • زبان خوش، مار را از سوراخ بیرون می آورد.
  • از کوزه همان برون تراود که در اوست.
  • از این گوش میگیرد، از آن گوش درمیکند.

پاسخ:

💥بارکج به منزل نمی رسد:
معنی: یعنی با ناراستی و نیرنگ نمی توان کاری را پیش برد و این کار نتیجه و حاصل خوبی ندارد.

گسترش: در زمان های قدیم پسرجوانو بازیگوش در روستا زندگی می کرد.
که از قاضا دستش کج بود.ودزدی میکردوسر اطرافیان خودرا کلا میذاشت اما هر چه قدر دزدی میکرد.
وحق دیگران رامی خورد نه خانه خوبی داشت ونه غذا درست حسابی برای خوردن داشت وهمیشه بدهکاربودوازنظر مالی مشکلی داشت.
روزی کسیه ای زر وسکه دزدیده بود از دست سربازان درحال فرار بود.
بعد از دودیدن زیادوتنگی نفس ورهایی بکشدواز دست سربازها کوشه ای دنج ایستادتا نفسی بکشدودوباره بگریزد.
ووقتی دست درجیب خود کردتا از وجود کیسه ا‌طمنیان کنند هرچه قدر گشت اما کیسه ای در جیب نبود.
پیرمردی که در گوشه ی همان دیوار بوددرنظاره گرفتار پسرجوان بود.
و گفت꧂ای جوان بار کج به منزل نمی رسد꧁

 

💥به زبان خوش، مار از سوراخ بیرون می آید:
معنی: یعنی باید خوش زبان بود و نیکو و پسندیده حرف زد(تأثیرخوش زبانی و پسندیده حرف زدن).

گسترش: امروز روز پر مشغله ای برای خانواده نارنجی بود. طبق معمول نارنجک مریض شده بود و او را به دکتر برده بودند و دکتر هم برای بهبودی سریعتر برایش آمپول تجویز کرد و...

بله،دقیقاً همان چیزی که فکر می‌کنید اتفاق افتاد! دوباره روز از نو روزی از نو! نارنجک دوباره جنجال بازی در آورد؛ با اینکه دفعه پیش قانع اش کرده بودند و او را فهمانده بودند که برای بهبودیه هرچه سریع ترش لازم است، دوباره دوباره همان آش و همان کاسه!

شاید نیازی نباشد یه بچه را با دلیل و منطق قانع کرد؛ اسمش رویش است دیگر کودک! فقط باید زبان چرب و نرمی داشته باشی و به اصطلاح بدانی چطور (خرش) کنی. چون (زبان خوش مار را هم از سوراخ بیرون می آورد چه برسد به یک بچه!) و خب فکر می کنید یک کودک را با چه چیزی میتوان خام کرد؟

بیشتر از بستنی و آبنبات مورد علاقه‌اش، یا وعده یک جایزه و قول پارک شهر برای آخر هفته؟
و بله همانطور که فکر می کنید پدر و مادر نارنجک هم با همین وعده و وعید ها سرش را شیره مالیدند و به آمپول زدن راضی اش کردند.

پس بخاطر داشته باشید که نباید با همه مثل هم رفتار کنید، همه کس را نمی توان با زور یا منطق قانع کرد، در بعضی مواقع فقط باید زبان چرب و نرمی داشته باشی تا به خواسته ات برسی!

💥از کوزه همان تراود که در اوست:
معنی: یعنی اعمال و گفتار هر کس متناسب با سرشت خوب یا بد و روحیات درونی و باطنی اوست.(تأثیر روحیات درونی و شرست و باطن بر اعمال وگفتار افراد).

گسترش:

داستان پیرمرد و شاگرد پرخاشگر

در روستایی سرسبز، پیرمردی عارف و دانا به نام یونس زندگی می‌کرد. یونس شاگردی به نام احمد داشت که به خاطر هوش و استعدادش معروف بود، اما اخلاقی تند و پرخاشگر داشت.

احمد به خاطر پرخاشگری‌هایش، همیشه با همکلاسی‌ها و اهالی روستا درگیر می‌شد. یونس بارها به او تذکر داده بود که خشم خود را کنترل کند و با دیگران با احترام رفتار کند، اما احمد به حرف‌های او گوش نمی‌داد.

روزی، یونس احمد را به گردش در باغ خود برد. در باغ، درختان میوه‌های رنگارنگ و گل‌های زیبایی به چشم می‌آمدند. یونس به احمد گفت: "به این درختان و گل‌ها نگاه کن. هر کدام از آنها بوی و طعمی منحصر به فرد دارند. این بو و طعم از درون آنها می‌آید."

احمد با کنجکاوی پرسید: "منظورتان چیست استاد؟"

یونس لبخندی زد و گفت: "منظورم این است که رفتار و گفتار هر کس، نشان دهنده‌ی درون اوست. همانطور که از این گل‌ها بوی خوش می‌آید، از قلب مهربان هم رفتارهای نیکو می‌تراود. و همانطور که از خار گل‌ها، گاه زخمی می‌شویم، از زبان تند و پرخاشگر هم، رنج و آزار به دیگران می‌رسد."

احمد کمی به فکر فرو رفت و گفت: "حرف‌های شما درست است استاد. من باید بیشتر مراقب رفتار و گفتار خودم باشم."

یونس با مهربانی گفت: "هرگز برای تغییر دیر نیست. تو می‌توانی با تمرین و صبر، خشم خود را کنترل کنی و با دیگران با احترام رفتار کنی. فقط کافی است که قلبت را پر از مهربانی و صبر کنی."

از آن روز به بعد، احمد سعی کرد که خشم خود را کنترل کند و با دیگران با احترام رفتار کند. او به حرف‌های یونس گوش می‌داد و سعی می‌کرد از تجربیات او بیاموزد.

به مرور زمان، احمد به جوانی مودب و مهربان تبدیل شد و همه اهالی روستا او را دوست داشتند.

این داستان به ما نشان می‌دهد که رفتار و گفتار هر کس، بازتابی از درون اوست.

همانطور که ضرب المثل "از کوزه همان برون تراود که در اوست" می‌گوید، اگر قلبمان را پر از مهربانی و صبر کنیم، رفتارهای نیکو از ما تراوش خواهد کرد و زندگی خودمان و اطرافیانمان را زیباتر خواهد ساخت.

 

💥از این گوش می گیرد از آن گوش در می کند:
معنی: کنایه از بی توجهی وحرف نشنو بودن فرد.

گسترش: روزی روزگاری، در روستایی سرسبز، پیرمردی دانا و مهربان زندگی می‌کرد که به خاطر حکمت و پندهایش در بین مردم شهرت داشت. او شاگردی به نام امیر داشت که بسیار باهوش و کنجکاو بود، اما گاه به حرف‌ها و نصیحت‌ها بی‌توجهی می‌کرد.

روزی، امیر از پیرمرد پرسید: "استاد، چگونه می‌توانم به تمام آرزوهایم برسم؟"

پیرمرد با لبخندی مهربان پاسخ داد: "پسرم، برای رسیدن به آرزوهایت باید تلاش کنی، صبور باشی و از سختی‌ها نهراسی. همچنین باید به حرف بزرگ‌ترها گوش فرا دهی و از تجربیات آنها بیاموزی."

امیر با لحنی بی‌خیال گفت: "می‌دانم استاد، اما من حوصله صبر کردن ندارم و دوست دارم هرچه زودتر به آرزوهایم برسم."

پیرمرد سرش را تکان داد و گفت: "امیدوارم روزی قدر این نصیحت‌ها را درک کنی."

اما امیر حرف‌های پیرمرد را به دل نگرفت و به راه خود ادامه داد. او به دنبال راهی آسان و سریع برای رسیدن به آرزوهایش بود.

مدتی بعد، امیر فرصتی برای کسب ثروت به دست آورد. او می‌توانست با پیوستن به گروهی از افراد که به دنبال گنج بودند، به ثروت زیادی برسد. با وجود هشدارهای پیرمرد، امیر فریب وعده‌های ثروت و طلا را خورد و به گروه ملحق شد.

آنها راهی سفری پرماجرا شدند و خطرات زیادی را پشت سر گذاشتند. اما در نهایت، نتوانستند گنجی پیدا کنند و با دستانی خالی به روستا بازگشتند.

امیر که از این ماجرا پشیمان شده بود، به سراغ پیرمرد رفت و گفت: "استاد، من اشتباه کردم. حرف‌های شما درست بود. من باید به نصیحت‌های شما گوش می‌دادم."

پیرمرد با لحنی غمگین گفت: "پسرم، من بارها به تو گفتم که برای رسیدن به آرزوهایت باید تلاش کنی و از سختی‌ها نهراسی. اما تو به حرف‌های من گوش ندادی و از این گوش گرفتی و از آن گوش در کردی."

امیر سرش را به زیر انداخت و از پیرمرد طلب بخشش کرد. او از آن روز به بعد قدر نصیحت‌های پیرمرد را دانست و دیگر هرگز از آنها بی‌توجهی نکرد. امیر با تلاش و پشتکار به آرزوهایش رسید و به مردی موفق و ثروتمند تبدیل شد.

این داستان نشان می‌دهد که بی‌توجهی به نصیحت‌ها و پندهای بزرگ‌ترها می‌تواند ما را به دردسر و پشیمانی ‌اندازد.

منبع: نگارش 10

مطالعه بیشتر