بازدید: 202 بازدید
جواب-نگارش-دوزادهم-درس-سوم-3

جواب تمرینات درس سوم 3 نگارش دوازدهم (صفحه 47 ، 48 ، 50 ، 51 ، 52 ، 53 و 54)

گام به گام درس سوم (نگارش ادبی (2) قطعه ی ادبی) نگارش دوازدهم انسانی، تجربی، ریاضی و باقی رشته ها

جواب فعالیت صفحه 47 درس سوم نگارش دوازدهم

پرسش:

با توجه به متن «چراغ سبز» به پرسشهای زیر پاسخ دهید.


الف) همان گونه که در پایۀ نهم خواندید بخش های اصلی متن شامل موضوع، مقدمە (زمینەچینی)، تنه (بدنه) و نتیجە(پایانبندی) است.این بخش ها را در متن مشخّص کنید.
ب) وجود چه عناصری در این متن سبب شده است آن را قطعه ی ادبی بناميم؟ آنها را در متن مشخّص کنید.

پاسخ:

الف) 

بند مقدمه: چراغ راهنما قرمز می شود، ترمز می کنیم و پشت چراغ قرمز می ایستیم …. آیا آنها هیچ قانونی را رعایت نمی کنند؟

– در بند مقدمه نویسنده جهت تاثیرگذاری بیشتر با طرح چند سوال متن خود را شروع کرده است.

بند تنه یا بدنه: نه فکر می کنم آنها هم هر کدام برای خودشان … بلکه کوهی است که باید با چنگ و دندان از صخره های سخن و عمودی آن بالا رفت.

– در بند بدنه نویسنده به زیبایی سوالاتی که در قسمت مقدمه مطرح کرده است را پاسخ می دهد.

بند نتیجه: در چنین چهار راه هایی هیچ چراغ راهنمایی نیست … در همین فکر ها هستم که ناگهان چراغ راهنما پیش روی ما سبز می شود به راه می افتیم.

– در بند نتیجه نیز نویسنده می خواهد از آنچه که در بخش های مقدمه و تنه بیان نموده است، نتیجه گیری کند.

ب) یک نویسنده با انتخاب دقیق کلمات و توصیف‌های موجز، می‌تواند حتی ساده‌ترین پدیده‌های طبیعی را به یک اثر هنری تبدیل کند. این کار با درآمیختن مشاهدات عینی با تخیل و احساس،  ممکن است. مثال : 

  •  چرا سیل قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت نمی کند؟ و از کوچه و خیابان و چراغ قرمز عبور می کند.
  • روزها که چراغ زرد آسمان روشن می شود پرندگان به پرواز در می آیند.
  •  غروب ها که چراغ آسمان قرمز است پرندگان به آشیانه باز می گردند.
  • زیرا زندگی تنها یك خیابان نیست که سر همۀ چهارراه های آن چراغ راهنما گذاشته باشند.
  •  چراغ درختان که زرد و قرمز می شود پاییز از چهارراه فصل ها می گذرد.
  • زیرا در بعضی از قسمت های زندگی اصلا راه عبور نیست، بلکه کوهی است که باید با چنگ و دندان از صخره های سخت و عمودی آن بالا رفت.
  •  بعضی از قسمت های زندگی آسفالت نشده است.

جواب فعالیت صفحه 48 درس سوم نگارش دوازدهم

پرسش: 

میتوانید بگويید در جملۀ«چراغ درختان که زردو قرمز میشود، پايیز از چهارراه فصلها میگذرد» چه آرايه هايی ديده میشود؟

پاسخ:

  • تشبیه: در این جمله، درختان به چراغ تشبیه شده‌اند. این تشبیه به وضوح در عبارت «چراغ درختان» نمایان است که به تغییر رنگ درختان در فصل پاییز اشاره دارد.
  • تصویرسازی: جمله به خوبی تصویری از تغییرات فصل پاییز را به تصویر می‌کشد، جایی که درختان به رنگ‌های مختلف درمی‌آیند و پاییز به عنوان یک فصل از «چهارراه فصل‌ها» عبور می‌کند.
  • تشخیص: به فصل پاییز، ویژگی انسانی "گذشتن" نسبت داده شده است. انگار پاییز مانند یک انسان در حال حرکت و گذر است.
  • استعاره: پاییز به صورت ضمنی به یک شخص یا موجود زنده تشبیه شده که از چهارراه فصل‌ها می‌گذرد. این استعاره نشان‌دهنده‌ی حرکت و تغییر فصول است.

تفسیر کلی:

این جمله‌ی زیبا، با استفاده از این آرایه‌ها، تصویری دل‌انگیز از فصل پاییز ارائه می‌دهد. درختان با برگ‌های رنگارنگشان، نماد تغییر و تحول طبیعت هستند و چهارراه فصل‌ها، به گذر زمان و تغییر فصل‌ها اشاره دارد. این جمله، با زبان ساده و شیوا، زیبایی‌های پاییز را به تصویر کشیده و خواننده را به تامل و تفکر وا می‌دارد.

جواب فعالیت صفحه 50 درس سوم نگارش دوازدهم

پرسش: پس از مطالعۀ متن بالا، پرسشهای زير را در گروه پاسخ دهید.

1. در اين متن، چه نگاه تازهای به موضوع زمستان ديده میشود؟

2. آيا در اين متن از واژه ها و آرايه های ادبی مناسب استفاده شده است؟

پاسخ:

 1. نگاه تازه به موضوع زمستان:

در این متن، زمستان به عنوان دوره‌ای نه‌تنها از نظر آب‌وهوایی، بلکه به‌عنوان نمادی از وضعیت درونی انسان‌ها مورد بررسی قرار گرفته است. نگاه تازه به زمستان در این متن به شکل زیر دیده می‌شود:

- **زمستان به‌عنوان بهار کلاغ‌ها:** زمستان معمولاً نماد سردی، یخبندان و بی‌روحی است، اما در این متن بهار برای کلاغ‌ها در نظر گرفته شده است. این به معنای آن است که زمستان برای برخی موجودات مثل کلاغ‌ها زمانی از شکوفایی و آزادی است، در حالی که برای موجودات دیگر مثل بلبلان، زمانی از دوری و انزواست. این تضاد به‌طور هنرمندانه به تناقض درونی انسان‌ها اشاره دارد که هر فصل یا شرایط زندگی برای هرکس معنای متفاوتی دارد.

- **وحدت تناقض برف و کلاغ:** در حالتی از تضاد میان برف سفید و کلاغ سیاه، نویسنده به یک نوع "وحدت" اشاره می‌کند. این وحدت نشان‌دهنده‌ی پذیرش و همزیستی تضادهاست، که در نهایت به تکامل و هماهنگی می‌انجامد. این نگاه تازه و فلسفی به زمستان آن را به فرصتی برای تأمل درونی و رشد روحی تبدیل می‌کند.

- **زمستان درون و برون:** زمستان نه‌تنها به‌عنوان یک فصل در جهان بیرونی بلکه به‌عنوان حالتی درونی نیز مطرح شده است. "کلاغ شیطان" که در "درون زمستان ما" قارقار می‌کند، نماد آشفتگی‌های درونی و افسردگی است که با زمستان مرتبط شده. اما اگر انسان بتواند از این زمستان درونی عبور کند، بهار درونی‌اش طلوع خواهد کرد.

- **دعوت خورشید به قلب:** نویسنده پیشنهاد می‌کند که به جای سپردن خود به انجماد و یخبندان درونی، کمی گرما و نور (مانند خورشید) را به قلب خود دعوت کنیم تا گل‌های شادی و امید در درونمان شکوفا شوند. این تصویر استعاری از دعوت عشق، نور و امید به زندگی است.

2. استفاده از واژه‌ها و آرایه‌های ادبی:

بله، متن به‌خوبی از واژه‌ها و آرایه‌های ادبی مناسب استفاده کرده است. برخی از آرایه‌های برجسته‌ی متن عبارتند از:

- **تشخیص (جان‌بخشی):** در متن، پدیده‌های طبیعی مانند کلاغ، بهار، زمستان و بلبل ویژگی‌های انسانی به خود گرفته‌اند. مثلاً «کلاغ حکومت می‌کند» و «بهار به تو سلام نخواهد داد». این تشخیص‌ها باعث زنده و پویا شدن متن می‌شوند.

- **تناقض (پارادوکس):** استفاده از تضادها و تناقض‌ها، مانند «تناقض برف و کلاغ» یا «زمستان بهار کلاغ‌هاست»، نشان‌دهنده‌ی پیچیدگی‌های عمیق متن است. این تناقض‌ها به ایجاد فضای تأملی و فلسفی در متن کمک می‌کنند.

- **استعاره:** در بخش‌های مختلف، عناصر طبیعی به‌صورت استعاری برای بیان وضعیت درونی انسان استفاده شده‌اند. به‌عنوان مثال: «خورشید را به ضیافتکده‌ی قلبمان دعوت کنیم» استعاره‌ای از دعوت نور و امید به زندگی است، یا «بلبلان بر شاخه‌ی قلبمان می‌نشینند» استعاره‌ای از آمدن شادی و طراوت به درون انسان است.

- **واج آرایی و تکرار:** استفاده از تکرار واژه‌ها مانند «زمستان... بهار!» و «قارقار کلاغ» موسیقی خاصی به متن بخشیده و به تأثیرگذاری بیشتر آن کمک کرده است.

در کل، این متن از واژه‌ها و آرایه‌های ادبی به‌صورت مؤثر و دقیق برای انتقال پیام‌های فلسفی و درونی استفاده کرده و توانسته است مفهومی عمیق و تازه از زمستان و بهار ارائه دهد.

جواب سوالات کارگاه نوشتن صفحه 51 ، 52 ، 53 ، 54 و 55 درس سوم نگارش دوازدهم

پرسش 1 : پس از مطالعۀ متن زير، به پرسش ها پاسخ دهید.

1. آغاز، میانه و پايانبندی متن را بررسی کنید:

پاسخ:

بند مقدمه (آغازین): «طوفان در وسعت روحت می‌پیچد. گردبادِ اضطراب در وجودت می‌چرخد و موج درموج، حادثه‌ها و خطر‌ها بر ساحل قلبت سر می‌کوبند.
پناهگاه کجاست؟ کدام آرامش، نگاه خسته و نگرانت را خواهد نواخت؟ کدام لنگرگاه امن، کشتی شکست. جانت را پناه خواهد داد؟
در تنهایی و بی پناهی، در لحظه‌های غریبان. زندگی، وقتی هیچ کس و هیچ چیز نیست، یک تکیه گاه باقی است؛ تکیه گاه نماز!
چرا اخم؟ چرا اندوه؟ وقتی کسی هست که لب‌هایت را به تبسّم بگشاید؛ وقتی بهانه بزرگی برای زدودن اندوه هست، چرا به آن پناه نبریم؟

بند میانی (بدنه): وقتی سجاده را می‌گسترانی، بهشت پیش رویت در می‌گشاید؛ همه گل‌های بهاری به تبسّم می‌ایستند و نسیم نجوای فرشتگان و صدای بال ملکوتیان در فضا می‌پیچد.
وقتی تکبیر می‌گویی و «بزرگ ترین» را می‌خوانی، همه چیز در نگاهت کوچک می‌شود. هم. آنچه در نگاه بی نمازان بزرگ است، در حقیرانه ترین هیئت چهره می‌نماید. مگر ما هماره شکست خود را آنگاه نمی بینیم که مشکل را بزرگ‌تر از خویش ببینیم؟ وقتی به بزرگ ترین، پیوند می‌خوریم دیگر کوچک نیستیم.
قطره دریاست اگر با دریاست ورنه او قطره و دریا دریاست نماز فرصت بزرگ شدن است؛ بزرگ ترشدن از هر چیز جز او و در کنار این بزرگ شدن، درک کوچکی خویش در مقابل آن بزرگ. چه تناقض شکوهمندی!
در عین بزرگ دیدن، کوچک انگاشتن، در نهایت سر نهادگی، سرفرازی دیدن و در اوج عظمت، خشوع، خضوع و تواضع را چشیدن. نماز، ادراک عظمت او و درک عظمت خویش است. به رکوع می‌رویم و با این خم شدن در مقابل دوست، بزرگ می‌شویم. بزرگ‌تر از آسمان، بزرگ‌تر از کهکشان‌ها به سجده می‌رویم و در این نهایت افتادگی، از خاک به عالم پاک پل می‌بندیم.

بند پایانی (نتیجه): نماز پیوستن و گسستن است؛ گسستن از اغیار و پیوستن به یار، بریدن از ناراستی و پیوستن به درستی. نماز با سلام پایان می یابد و «سلام» نشانه سلامتی است. پایان نماز تضمین «سلامت» است که هرکس تا «سلام» نماز را با خدا باشد، به ساحل سلامت اندیشه و روح و جان رسیده است.»

2. دو جمله از متن انتخاب کنید که به نظر شما زيباتر و تأثیرگذارترند:

پاسخ:

جمله اول : گسستن از اغیار و پیوستن به يار .

جمله دوم : نسیم نجوای فرشتگان و صدای بال ملکوتیان در فضا میپیچد .

3. به آرايۀ تضاد توجه کنید و تأثیر آن را در ايجاد فضای ادبی متن بیان کنید:

پاسخ:

در متن ارائه شده، آرایه تضاد به وفور به کار رفته است و نقش بسیار مهمی در ایجاد فضای ادبی و انتقال مفاهیم عمیق عرفانی و معنوی دارد. تضاد در این متن، نه تنها به زیبایی کلام افزوده، بلکه به خواننده کمک می‌کند تا به عمق معانی و مفاهیم عرفانی نماز پی ببرد.

برخی از مهم‌ترین تضادهای به کار رفته در متن و تأثیر آن‌ها عبارتند از:

  • طوفان و آرامش: با تصویر کردن طوفان درونی و جستجوی آرامش، تضادی ایجاد می‌شود که نشان‌دهنده‌ی وضعیت درونی انسان قبل و بعد از نماز است. این تضاد، اهمیت نماز را در آرامش‌بخشی به روح و روان انسان برجسته می‌کند.
  • کوبیده شدن بر ساحل قلب و پناهگاه امن: تضاد میان کوبیده شدن امواج بر ساحل قلب و پناهگاه امن نماز، نشان‌دهنده‌ی نیاز انسان به پناهگاهی مطمئن در برابر مشکلات و تلاطم‌های زندگی است.
  • تنهایی و بی‌پناهی و تکیه‌گاه نماز: این تضاد، اهمیت نماز را به عنوان تنها تکیه‌گاه انسان در لحظات تنهایی و بی‌کسی نشان می‌دهد.
  • اخم و اندوه و لبخند و شادی: تضاد بین اخم و اندوه و لبخند و شادی، نشان‌دهنده‌ی تأثیر نماز بر روحیه انسان و تبدیل اندوه به شادی است.
  • بزرگ و کوچک: این تضاد به طور مکرر در متن تکرار شده است و نشان‌دهنده‌ی این است که انسان با نماز به عظمت الهی پی می‌برد و در مقابل آن، به کوچکی خود آگاه می‌شود.
  • شکست و سرفرازی: با تضاد میان شکست و سرفرازی، نشان داده می‌شود که با نماز، انسان به سرفرازی می‌رسد و از شکست‌ها عبور می‌کند.
  • گسستن و پیوستن: تضاد بین گسستن از دنیا و پیوستن به خدا، نشان‌دهنده‌ی ماهیت نماز است که انسان را از تعلقات دنیوی جدا کرده و به سمت خدا سوق می‌دهد.

تأثیر کلی تضاد در متن:

  • ایجاد عمق و بعد معنایی: تضادها به متن عمق و بعد معنایی بخشیده و خواننده را به تفکر و تأمل وا می‌دارد.
  • تاکید بر مفاهیم متضاد: با استفاده از تضاد، نویسنده به مفاهیمی مانند بزرگ و کوچک، بالا و پایین، نور و تاریکی، زندگی و مرگ و... پرداخته و به اهمیت آن‌ها در زندگی انسان اشاره کرده است.
  • تقویت تصویرسازی ذهنی: تضادها به خواننده کمک می‌کنند تا تصاویر ذهنی قوی‌تری از مفاهیم مورد نظر ایجاد کند.
  • افزایش جذابیت متن: استفاده از تضادها، متن را جذاب‌تر و خواندنی‌تر کرده و باعث می‌شود که خواننده تا پایان متن را دنبال کند.

به طور کلی، آرایه تضاد در این متن، نقش بسیار مهمی در انتقال مفاهیم عرفانی و معنوی نماز داشته و به خواننده کمک می‌کند تا به درک عمیق‌تری از این عبادت دست یابد.

پرسش 2 : همان گونه که گفته شد، دامنۀ موضوعات قطعۀ ادبی همۀ قلمروهای زندگی از سوگ و سور، محبت و نفرت، کامیايی و ناکامی و پديده های عینی و خیالی است. قطعه ای ادبی دربارۀ يکی از موضوعات موردعلاقه تان بنويسید.

پاسخ: 

موفقیت، قله‌ای سپید

موفقیت، قله‌ای سپید است که هر کوهنوردی آرزوی رسیدن به آن را دارد. راهی پرپیچ و خم که گاه صعب العبور و گاه هموار است. در این مسیر، گاه بارانی می‌بارد که دل‌ها را می‌آزارد و گاه آفتاب تابانی می‌تابد که روح را نوازش می‌دهد.

موفقیت، مقصدی نیست که با یک قدم برداشته شود، بلکه سفری است طولانی و پر فراز و نشیب. در این سفر، باید از صخره‌های ناامیدی بالا رفت، از رودخانه‌های تردید گذشت و از جنگل‌های ترس عبور کرد.

موفقیت، تنها به معنای رسیدن به ثروت و شهرت نیست. موفقیت، یعنی رسیدن به آرامش درونی، یعنی تحقق رویاها، یعنی رشد و شکوفایی. موفقیت، یعنی پیروزی بر خود، یعنی غلبه بر ضعف‌ها و ترس‌ها.

در این مسیر، شکست‌ها پله‌های ترقی‌اند. هر شکست، تجربه‌ای ارزشمند است که ما را به موفقیت نزدیک‌تر می‌کند. مهم این است که از شکست‌ها ناامید نشویم و به راه خود ادامه دهیم.

موفقیت، هدیه‌ای نیست که از آسمان بیاید، بلکه نتیجه تلاش، پشتکار و اراده است. با داشتن هدف روشن، برنامه‌ریزی دقیق و تلاش مستمر، می‌توان به هر موفقیتی دست یافت.

پس دست در دست هم دهیم و برای رسیدن به قله‌های موفقیت تلاش کنیم. یادمان باشد که در این مسیر، همراهی دوستان و خانواده، مهم‌ترین سرمایه ماست.

در پایان، این نکته را فراموش نکنیم که موفقیت، مقصدی نیست که با رسیدن به آن، سفر تمام شود. بلکه، موفقیت، آغاز سفری جدید است.

 

جواب حکایت نگاری صفحه 57 درس سوم نگارش دوازدهم

پرسش: حکایت زیر را بخوانید و آن را به زبان ساده بازنویسی کنید.
اعرابیای را دیدم در حلقۀ جوهریان بصره که حکایت همی کرد که وقتی در بیابان راه گم کرده بودم و از زادمعنی بامن چیزی نبود و دل بر هلاک نهاده که ناگاه کیسه ای یافتم پر مروارید.هر گز آن ذوق و شادی فراموش نکنم که پنداشتم گندم بریان است و باز آن تلخی و نومیدی که بدانستم که مروارید است.

در بیابان خشک و ریگ روان
تشنه را در دهان چه در چه صدف

مرد بی توشه کاوفتاد ز پای
بر کمربند او چه زر چه خزف

پاسخ: برای مشاهده پاسخ این حکایت نگاری به صفحه "جواب حکایت نگاری صفحه 57 نگارش دوازدهم" مراجعه کنید.

مطالعه بیشتر