گام به گام پاسخ و حل پرسش های کارگاه نوشتن صفحه 77، 78، 79، 80 و 81 درس 5 پنجم کتاب نگارش پایه دهم رشته های تجربی، انسانی و ریاضی
جواب کارگاه نوشتن صفحه 77 تا 80 درس پنجم نگارش دهم
پرسش 1:
۱) نوشته های زیر را بخوانید؛ ابتدا مشخص کنید کدام یک از آنها نوشته ذهنی و کدام یک نوشته عینی است. سپس معین کنید کدام متن با روش «جانشین سازی» نوشته شده است.
متن یک:
“با کفشهای بابا خوب راه میرم، حیف، تندتند زمین میخورم. بابا چطوری زمین نمیخوره؟!…”
پاسخ متن یک: نوشته ذهنی از طریق جانشین سازی
متن دو:
“اگر تمامی کتابهای تاریخ را ورق بزنیم تا ببینیم که اۆلین شعر فارسی را چه کسی سرودهاست، شاید به جواب نرسیم…”
پاسخ متن دو: متن عینی
متن سه:
“شاید در کفش شما هم روزی سنگریزه رفته باشد. پا را به یک طرف میفشرید و سنگریزه را در گوشهای جا میدهید…”
پاسخ متن سه: نوشته ذهنی از طریق جانشین سازی
پرسش 2:
۲) موضوعی انتخاب کنید و با به کارگیری روش جانشین سازی، یک متن ذهنی بنویسید.
متن اول از زبان درخت:
“من، ریشه در اعماق زمین دارم و سر به آسمان بلند کردهام. قرنهاست که شاهد گذر زمان و تغییر فصول هستم. ریشههایم مانند رگهای بدن، آب و مواد مغذی را از دل زمین میمکند و به تمام اعضای بدنم میرسانند. تنهی من، ستونی استوار است که شاخههایم را به سوی آسمان نگه میدارد. برگهایم، لباس سبز من هستند که در بهار و تابستان، با شادی میرقصند و در پاییز، با رنگهای گرم خداحافظی میکنند.
پرندگان روی شاخههایم آواز میخوانند و حشرات در میان برگهایم زندگی میکنند. انسانها در زیر سایهام استراحت میکنند و کودکان از من بالا میروند. من برای همه یک پناهگاه امن هستم.
در طول روز، نور خورشید را به خودم جذب میکنم و با کمک آب و دیاکسید کربن، غذا میسازم. اکسیژنی که برای تنفس همه موجودات ضروری است را به هوا آزاد میکنم. در شب، به همراه ماه و ستارگان، به آسمان مینگرم و از زیبایی خلقت لذت میبرم.
گاهی اوقات، تبر تیزی به تنهام فرو میرود و من را از زمین جدا میکنند. انسانها از چوب من برای ساختن خانهها، مبلمان و کاغذ استفاده میکنند. من ناراحت میشوم که دیگر نمیتوانم به طبیعت خدمت کنم، اما میدانم که مادرم زمین، دوباره مرا احیا خواهد کرد.
من، درختی هستم که زندگی میکنم، میمیرم و دوباره زاده میشوم. من، بخشی از این طبیعت زیبا هستم”
متن دوم از زبان آدم برفی:
“من، یک آدم برفی هستم. از برف و یخ ساخته شدهام و در این دنیای سفید و سرد، خانهای یخی برای خودم ساختهام. بینیام از هویج و چشمانم از زغال است. کلاه بافتنی سبزی روی سرم گذاشتهاند و یک شال گردن هم دور گردنم پیچیدهاند.
هر روز، بچهها دور من جمع میشوند و با هم بازی میکنند. گاهی اوقات، گویهای برفی به سمت من پرتاب میکنند و سر به سر من میگذارند. اما من از این بازیها لذت میبرم. من دوست دارم که بچهها خوشحال باشند.
من، تمام روز به آسمان نگاه میکنم و ابرها را تماشا میکنم. باد سرد، موهایم را به هم میریزد و صورتم را سرخ میکند. اما من از سرما نمیترسم. من به سرما عادت کردهام.
شبها، وقتی همه خواب هستند، من به ستارگان خیره میشوم و آرزو میکنم که همیشه برف ببارد. من دوست دارم که برای همیشه یک آدم برفی باشم. اما میدانم که این اتفاق ممکن نیست. روزی خورشید میتابد و من آب خواهم شد.
وقتی آب شدم، به رودخانه میریزم و به دریا میرسم. شاید در آنجا، به یک قطعه یخ کوچک تبدیل شوم و دوباره به ساحل بیایم. شاید هم به یک ابر تبدیل شوم و دوباره به صورت برف ببارم.
زندگی من کوتاه است، اما من از هر لحظه آن لذت میبرم.”
متن سوم از زبان یک چراغ راهنما :
“من، چشمِ شهر هستم. شب و روز، از بالای این چهارراه بلند، به رفتوآمد ماشینها و آدمها نگاه میکنم. رنگهایم، زبان مشترک من با همه است. قرمزم، فریاد ایست است. زردم، هشدار میدهد و سبز، اجازه حرکت میدهد.
روزها، شلوغترم. ماشینها مثل مورچههای سیاه، در صفهای طولانی منتظر سبز شدن من میایستند. عابران پیاده هم، با عجله از روی خط عابر پیاده عبور میکنند. گاهی اوقات، بعضیها صبر نمیکنند و وقتی من قرمزم، با عجله از خیابان رد میشوند. این کار خیلی خطرناک است.
شبها، آرامترم. شهر میخوابد و تعداد ماشینها کمتر میشود. اما من، همیشه بیدارم. من باید به همه بگویم که چه زمانی حرکت کنند و چه زمانی بایستند.
من، شاهد اتفاقات زیادی هستم. تصادفات، شادیها، غمها، همه و همه را از بالا میبینم. گاهی اوقات، دلم میخواهد با آدمها صحبت کنم و به آنها بگویم که چقدر مهم است که به قوانین رانندگی احترام بگذارند.
من، یک چراغ راهنما هستم. شاید ساده به نظر برسم، اما نقش من در زندگی شهر خیلی مهم است. من، نظم و امنیت را به خیابانها میآورم. من، کمک میکنم تا همه به سلامت به مقصد برسند.”
جواب مثل نویسی صفحه 83 درس پنجم نگارش دهم
پرسش:
مثل های زیر را بخوانید، سپس یکی را انتخاب کنید و آن را گسترش دهید.
🟥 هر که در پی کلاغ رود، در خرابه منزل کند.
🟥 دل که پاک است، زبان بی باک است.
🟥 خفته را خفته کی کند بیدار؟
🟥 زبان سرخ، سر سبز می دهد بر باد.
🟥 درخت هر چه بارش بیشتر می شود، سرش فروتر می آید.
پاسخ: برای مشاهده پاسخ این مثل نویسی به مطلب “جواب گسترش مثل نویسی صفحه 83 درس پنجم نگارش دهم“ مراجعه کنید.