جواب شعر گردانی صفحه 76 درس چهارم 4 نگارش دوازدهم ( ای صبا، نکهتی از خاک ره يار بیار ببر اندوه دل و مژدۀ دلدار بیار... )
جواب شعرگردانی صفحه 76 درس چهارم 4 نگارش دوازدهم
پرسش: شعر زیر را بخوانید و دریافت خود را از آن بنویسید.
ای صبا، نکهتی از خاک ره یار بیار / ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
نکته ای روح فزا از دهن یار بگو / نامه ای خوش خبر از عالم اسرار بیار
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام / شمّه ای از نفحات نفس یار بیار
پاسخ اول:
“روزها در سکوت بیخبری میگذرند، سخت و طاقتفرسا. هر لحظهاش آکنده از دلتنگیست و دلواپسی. راستی چه حسی در دنیا بدتر از بیخبری است؟ شاید تنها انتظار. حالا تصور کن این دو با هم همراه شوند؛ چه آشوبی در دل به پا میکنند!
چقدر شگفتانگیز است این حال و هوای انتظار؛ هم شیرین است و هم پر از دلهره. گویی نفسهایت به تار مویی بند است و چشم به راهی تا خبری از آن که دل در گروش داری، برسد.
مولای مهربانم، تنها امید ما در این روزگار، انتظار توست. همین انتظار است که به ما توان میدهد سختیها را تاب بیاوریم. میدانم که مهر تو بیکران است و نمیتوانی رنج ما را در این بیخبری ببینی و دل رئوفت به درد نیاید. ما را در این مسیر پر پیچ و خم تنها نگذار…”
پاسخ دوم:
“
“نکهتی از خاک ره یار” نشان از ارزش والای معشوق دارد، تا حدی که حتی ذرهای از خاک راهش، برای عاشق غنیمتی ارزشمند است. “اندوه دل” و “مژده دلدار” تضاد زیبایی را میان رنج انتظار و شیرینی وصال به وجود آورده است.
درخواست “نکتهای روح فزا از دهن یار” و “نامهای خوش خبر از عالم اسرار” حکایت از عطش سیریناپذیر عاشق برای شنیدن کلام یار و غرق شدن در عالم او دارد.
در نهایت، شاعر با “معطر کردن مشام از لطف نسیم” و “نفحات نفس یار” به اوج تمنا و خواهش میرسد. گویی میخواهد با تمام وجود، وجود معشوق را حس کند و در فضای او غرق شود.
این ابیات، تصویری زیبا و تاثیرگذار از عشق عرفانی را به نمایش میگذارند، جایی که “وصال” نه تنها یک خواسته زمینی، بلکه آرزویی روحانی و معنوی است.
“