جواب بازنویسی حکایت نگاری صفحه 71 درس 4 چهارم کتاب نگارش پایه دهم (یکی از حکما را شنیدم که میگفت هرگز …) رشته های تجربی، انسانی و ریاضی
جواب حکایت نگاری صفحه 71 درس چهارم نگارش دهم
پرسش : حکایت زیر را بخوانید و آن را به زبان ساده بازنویسی کنید.
حکایت: یکی را از حکما شنیدم که می گفت: هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است؛ مگر آن کس که چون دیگری در سخن باشد، همچنان ناتمام گفته، سخن آغاز کند.
سخن را سر است اى خردمند و بُن / میاور سخن در میان سخن
خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش / نگوید سخن تا نبیند خموش
گلستان، باب چهارم: در فواید خاموشی
پاسخ اول:
این حکایت درباره ادب صحبت کردن و احترام به سخن دیگران است.
یک فرد دانا میگفت: “من تا به حال ندیدهام کسی به نادانی خودش اعتراف کند، مگر کسی که وقتی دیگری در حال صحبت کردن است و هنوز حرفش تمام نشده، شروع به صحبت کند.”
در ادامه حکایت با شعر به ما یادآوری میکند: “ای انسان عاقل، حرف زدن هم مانند هر چیز دیگری سر و ته و قاعده و قانونی دارد. هیچوقت وسط حرف کسی نپر و صبر کن تا حرفش تمام شود. کسی که باهوش و باشعور است تا وقتی که دیگری در حال صحبت است، سکوت میکند و حرف نمیزند.”
به طور خلاصه، این حکایت به ما میآموزد که صبر کردن برای تمام شدن حرف دیگران و گوش دادن به آنها نشانه هوش و ادب است.
پاسخ دوم:
“یکی از دانشمندان یه حرف قشنگی میزد. میگفت: “من تا حالا ندیدم کسی به نادون بودنش اعتراف کنه، مگه اینکه وقتی یکی دیگه داره حرف میزنه و هنوز حرفش تموم نشده، شروع کنه به صحبت کردن!”
بعدش هم یه شعر قشنگ در این مورد گفته:
آدم باهوش، هر حرفی رو سر و ته داره، وسط حرف یکی دیگه نمیپره!
کسی که عاقل و بافرهنگه، تا وقتی بقیه ساکت نشدن، خودش شروع به حرف زدن نمیکنه.
خلاصه اینکه: این حکایت بهمون یاد میده که وسط حرف دیگران نپریم و صبر کنیم تا حرفشون تموم بشه. این کار نشونهی شعور و فهمیدگیه.“