گام به گام پاسخ و حل پرسش فعالیت ، کارگاه نوشتن صفحه 89 ، 91 ، 93 ، 95 ، 98 ، 100 ، 101 و 102 درس 5 پنجم کتاب نگارش یازدهم تجربی، انسانی و ریاضی
جواب فعالیت 1 صفحه 89 نگارش یازدهم درس پنجم 5
پرسش: چند موضوع از موضوعاتی که اطّلاعات و دلبستگی بیشتری نسبت به آن دارید، بنویسید:
پاسخ :
سفر به جزایر کیش و قشم: تجربهی تفریحات آبی و فرهنگ محلی.
اردوی یکهفتهای در شیراز: بازدید از آثار تاریخی و باغهای زیبا.
سفر خانوادگی به تبریز: گشتوگذار در بازار تبریز و دیدن جاذبههای طبیعی.
سفر به مناطق جنگی غرب کشور: آشنایی با تاریخ و فرهنگ مناطق جنگزده.
سفر به روستاهای دیدنی گیلان: تجربهی زندگی روستایی و طبیعت بکر.
پیاده روی اربعین : پیاده روی به سمت کربلا در ایام اربعین.
سفر به یزد: شناخت فرهنگ کویر و معماری سنتی.
جواب فعالیت 2 صفحه 91 نگارش یازدهم درس پنجم 5
پرسش: یکی از موضوع های فعّالیت (۱) را انتخاب کنید. ابتدا زمان، مکان، علتّ و مدّت سفرتان را بنویسید؛ سپس صحنههایی از آن سفر را در خاطراتتان جستوجو و تجسّم کنید و بنویسید.
نمونه پاسخ اول :
اطلاعات کلی سفر:
محل سفر: روستاهای گیلان (بهویژه روستاهایی مانند ماسوله و رودبار)
زمان سفر: اردیبهشت ماه
مدت سفر: یک هفته
علت سفر: آشنایی با فرهنگ محلی، طبیعت بکر، و تجربه زندگی روستایی
صحنههایی از سفر:
گشتوگذار در ماسوله: قدم زدن در کوچههای سنگفرش شده و مشاهدهی خانههای پلکانی با سقفهای سبز.
چشیدن غذاهای محلی: لذت بردن از طعمهای منحصر به فرد مانند «میرزا قاسمی» و «باقالی قاتوق» در یک رستوران محلی.
تعامل با مردم محلی: نشستن در کنار یک خانواده محلی و شنیدن داستانهایشان دربارهی زندگی در روستا.
گشتوگذار در طبیعت: پیادهروی در دل جنگلهای هیرکانی و تماشای مناظر طبیعی بینظیر.
نمونه پاسخ دوم:
اطلاعات کلی سفر
محل سفر: یزد
زمان سفر: تابستان (بهخصوص در ماههای تیر و مرداد)
مدت سفر: یک هفته
علت سفر: آشنایی با تاریخ و فرهنگ زرتشتی، بازدید از جاذبههای تاریخی و طبیعی
جاذبههای گردشگری یزد:
مسجد جامع یزد
برج خاموشان (برج سکوت)
خانههای تاریخی
بازار یزد
باغ دولتآباد
آتشکده زرتشتیان
تجربههای خاص در سفر به یزد:
تجربه غذاهای محلی
گشتوگذار در کویر
شبنشینی در کویر
جواب فعالیت 3 صفحه 93 نگارش یازدهم درس پنجم 5
پرسش: طرح اولیۀ نوشته خود را تنظیم کنید و به پرسش های زیر پاسخ دهید.
الف) بخش میانی نوشته شما چند بند دارد؟
پاسخ: 4 بند
ب) در هر بند، می خواهید درباره چه موضوعی بنویسید؟
پاسخ:
بند اول: مقدمه،
بند دوم: جاذبههای تاریخی،
بند سوم: فرهنگ و تاریخ ،
بند چهارم: غذاهای محلی،
بند پنجم: خاطرات و تجربیات شخصی
و در بند آخر نیز به نتیجه گیری و جمع بندی میپردازیم.
زمان | مکان | موضوع کلی رویدادها و لحظات خاص سفر | نکات مهم، جالب و عجیب |
---|---|---|---|
صبح روز اول سفر | آتشکده زرتشتیان | آشنایی با تاریخ زرتشتیان | بازدید از آتشکده زرتشتیان |
ظهر روز دوم سفر | بازار یزد | خرید سوغاتیهای محلی و صنایع دستی | تجربهی چای نوشیدن در قهوهخانههای سنتی |
صبح روز سوم سفر | مسجد جامع یزد | تجربه معماری اسلامی و زیباییهای هنری | دیدن گنبد و منارههای زیبا |
زمان | مکان | موضوع کلی رویدادها و لحظات خاص سفر | نکات مهم، جالب و عجیب |
---|---|---|---|
عصر روز اول سفر | جنگلهای گیلان | تجربه طبیعتگردی | گشتوگذار در جنگلهای هیرکانی |
ظهر روز دوم سفر | رستوران محلی | تجربه طعمهای جدید | چشیدن غذاهای محلی |
صبح روز سوم سفر | روستای محلی | آشنایی با فرهنگ محلی | شرکت در جشنهای محلی |
جواب فعالیت 4 صفحه 95 , 96 نگارش یازدهم درس پنجم 5
پرسش: با توجّه به طرح سفرنامه خود، پیش نویس آن را بنویسید.
پاسخ اول (سفر به یزد):
“
مقدمه
سفر به یزد، یکی از زیباترین و تاریخیترین شهرهای ایران، تجربهای فراموشنشدنی بود. یزد با بافت تاریخی، معماری خاص و فرهنگ غنیاش، همیشه در ذهن من به عنوان یک مقصد جذاب باقی مانده بود. با اشتیاق فراوان، سفرم را آغاز کردم تا از جاذبههای این شهر باستانی دیدن کنم.
روز اول سفر
صبح روز اول سفر، به آتشکده زرتشتیان رفتم. این مکان مقدس، نمادی از تاریخ و فرهنگ زرتشتیان است. در اینجا با تاریخ زرتشتیان آشنا شدم و احساس عمیقتری نسبت به باورها و آداب و رسوم آنها پیدا کردم. آتشکده با معماری زیبا و فضای معنویاش، حس آرامش و احترام را به من القا کرد.
روز دوم سفر
ظهر روز دوم سفر، به بازار یزد رفتم. بازار قدیمی و شلوغ یزد، پر از مغازههای سنتی و صنایع دستی بود. در اینجا به خرید سوغاتیهای محلی پرداختم و با چشیدن چای در قهوهخانههای سنتی، طعم واقعی یزد را تجربه کردم. این تجربه نه تنها لذتبخش بود، بلکه فرصتی برای آشنایی با فرهنگ محلی و مهماننوازی مردم یزد بود.
غذاهای یزدی یکی از جذابترین بخشهای سفرم بود. در یکی از رستورانهای محلی، قیمه یزدی را امتحان کردم که طعمی خاص و منحصر به فرد داشت. همچنین، شیرینیهای محلی مانند قطاب و باقلوا را چشیدم که هر کدام طعم و عطر خاصی داشتند. این تجربهها نه تنها لذتبخش بودند، بلکه به من این امکان را دادند که طعم واقعی یزد را بچشم و از مهماننوازی مردمش لذت ببرم.
روز سوم سفر
صبح روز سوم سفر، به مسجد جامع یزد رفتم. این مسجد با گنبد و منارههای زیبا، یکی از شاهکارهای معماری اسلامی است. در اینجا با دیدن جزئیات هنری و طراحیهای منحصر به فرد، به زیباییهای معماری اسلامی پی بردم. لحظات آرامشبخشی را در این مکان مقدس سپری کردم و از زیباییهای آن لذت بردم.
نتیجهگیری
سفر به یزد برای من تجربهای غنی و آموزنده بود. با بازدید از آتشکده زرتشتیان، بازار یزد و مسجد جامع، نه تنها با تاریخ و فرهنگ این شهر آشنا شدم، بلکه طعمهای خاص غذاهای محلی و مهماننوازی مردم را نیز تجربه کردم. یزد با جاذبههای تاریخی و فرهنگی خود، همواره در یادها باقی خواهد ماند و هر کسی که به این شهر سفر کند، خاطراتی به یاد ماندنی و تجربیاتی ارزشمند را به خانه خواهد برد. این سفر به من یادآوری کرد که ایران سرشار از زیباییها و تاریخهای غنی است که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
“
پاسخ دوم(سفر به گیلان) :
“
مقدمه
سفر به گیلان، سرزمین سرسبز و بارانی، برای من تجربهای فراموشنشدنی بود. این استان با طبیعت بکر، فرهنگ غنی و مهماننوازی مردمش، هر گردشگری را مجذوب خود میکند. با ورود به گیلان، حس تازگی و طراوت را در هوای مرطوب و سرسبز این دیار احساس کردم. تصمیم گرفتم تا از جاذبههای تاریخی و فرهنگی این منطقه دیدن کنم و طعمهای محلی آن را بچشم.
جاذبههای تاریخی
اولین مقصد من آتشکده زرتشتیان بود. با ورود به این مکان، احساس کردم که به دنیای قدیم سفر کردهام. آتشکده، به عنوان نمادی از تاریخ و فرهنگ زرتشتیان، به من یادآوری کرد که این منطقه چه قدمت تاریخی دارد. در آنجا با تاریخ زرتشتیان آشنا شدم و از راهنمای محلی درباره آداب و رسوم آنها اطلاعاتی کسب کردم. این تجربه به من کمک کرد تا بیشتر با فرهنگ غنی این قوم آشنا شوم.
فرهنگ و تاریخ
گیلان به عنوان یکی از مراکز فرهنگی ایران، دارای تاریخ و فرهنگی غنی است. مردم گیلان به زبان گیلکی صحبت میکنند و آداب و رسوم خاص خود را دارند. در طول سفر، با مردم محلی صحبت کردم و از آنها درباره زندگی روزمره و جشنهای محلی پرسیدم. آنها با کمال میل داستانهای جالبی از تاریخ گیلان و فرهنگ خود برایم تعریف کردند که باعث شد بیشتر با این منطقه آشنا شوم.
غذاهای محلی
غذاهای گیلانی یکی از جذابترین بخشهای سفرم بود. در یکی از رستورانهای محلی، فرصت چشیدن غذاهای سنتی مانند “کباب ترش” و “ماهی دودی” را داشتم. همچنین، شیرینیهای محلی مانند “کلوچه” و “باقلوا” نیز از دیگر لذتهای سفر به گیلان بودند. این غذاها نه تنها طعم لذیذی داشتند، بلکه نشاندهنده فرهنگ غنی و مهماننوازی مردم این دیار بودند.
خاطرات و تجربیات شخصی
یکی از لحظات به یادماندنی سفرم، نشستن در یک قهوهخانه سنتی و چشیدن چای در کنار مردم محلی بود. در این قهوهخانه، با دوستان جدیدی آشنا شدم و به گفتگو درباره فرهنگ و آداب و رسوم گیلانیها پرداختم. این تجربه به من این امکان را داد که از نزدیک با زندگی روزمره مردم آشنا شوم و لحظات شادی را در کنار آنها سپری کنم.
نتیجهگیری
در نهایت، سفر به گیلان برای من نه تنها فرصتی برای آشنایی با تاریخ و فرهنگ غنی این استان بود، بلکه تجربهای لذتبخش از مهماننوازی مردم و طعمهای خاص غذاهای محلی را نیز به همراه داشت. گیلان با جاذبههای تاریخی و فرهنگی خود، همواره در یادها باقی خواهد ماند و هر کسی که به این دیار سفر کند، خاطراتی به یاد ماندنی و تجربیاتی ارزشمند را به خانه خواهد برد. این سفر به من یادآوری کرد که ایران سرشار از زیباییها و تاریخهای غنی است که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
“
جواب فعالیت 5 و 6 صفحه 98 نگارش یازدهم درس پنجم 5
پرسش 1 : پیش نویس را بخوانید و از نظر ساخت جمله و واژه ها، آن را اصلاح کنید و در صورت لزوم گسترش دهید.
پرسش 2 : متن سفرنامه خود را پاک نویس کنید.
پاسخ:
پاک نویس متن اول :
“
مقدمه
سفر به یزد، یکی از زیباترین و تاریخیترین شهرهای ایران، تجربهای فراموشنشدنی و شگفتانگیز بود. یزد با بافت تاریخی، معماری خاص و فرهنگ غنیاش، همواره در ذهن من به عنوان یک مقصد جذاب و رویایی باقی مانده بود. با اشتیاق و شوق فراوان، سفرم را آغاز کردم تا از جاذبههای این شهر باستانی دیدن کنم و از زیباییهای آن بهرهمند شوم.
روز اول سفر
صبح روز اول سفر، به آتشکده زرتشتیان رفتم. این مکان مقدس، نمادی از تاریخ و فرهنگ زرتشتیان است. در اینجا با تاریخ زرتشتیان آشنا شدم و احساس عمیقتری نسبت به باورها و آداب و رسوم آنها پیدا کردم. آتشکده با معماری زیبا و فضای معنویاش، حس آرامش و احترام را به من القا کرد و لحظاتی پر از تفکر و تأمل را برایم به ارمغان آورد.
روز دوم سفر
ظهر روز دوم سفر، به بازار یزد رفتم. بازار قدیمی و شلوغ یزد، پر از مغازههای سنتی و صنایع دستی بود. در اینجا به خرید سوغاتیهای محلی پرداختم و با چشیدن چای در قهوهخانههای سنتی، طعم واقعی یزد را تجربه کردم. این تجربه نه تنها لذتبخش بود، بلکه فرصتی برای آشنایی با فرهنگ محلی و مهماننوازی مردم یزد فراهم کرد. در این بازار، هر گوشهای داستانی برای گفتن داشت و من با هر خرید، بخشی از تاریخ و فرهنگ این شهر را به خانه میبردم.
روز سوم سفر
صبح روز سوم سفر، به مسجد جامع یزد رفتم. این مسجد با گنبد و منارههای زیبا، یکی از شاهکارهای معماری اسلامی به شمار میرود. در اینجا با دیدن جزئیات هنری و طراحیهای منحصر به فرد، به زیباییهای معماری اسلامی پی بردم. لحظات آرامشبخشی را در این مکان مقدس سپری کردم و از زیباییهای آن لذت بردم. این مسجد نه تنها نمادی از هنر و فرهنگ اسلامی، بلکه محلی برای تفکر و ارتباط با خداوند بود.
نتیجهگیری
سفر به یزد برای من تجربهای غنی و آموزنده بود. با بازدید از آتشکده زرتشتیان، بازار یزد و مسجد جامع، نه تنها با تاریخ و فرهنگ این شهر آشنا شدم، بلکه طعمهای خاص غذاهای محلی و مهماننوازی مردم را نیز تجربه کردم. یزد با جاذبههای تاریخی و فرهنگی خود، همواره در یادها باقی خواهد ماند و هر کسی که به این شهر سفر کند، خاطراتی به یاد ماندنی و تجربیاتی ارزشمند را به خانه خواهد برد. این سفر به من یادآوری کرد که ایران سرشار از زیباییها و تاریخهای غنی است که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد و به آنها افتخار کنیم.
“
پاک نویس متن دوم: “
با هر قدمی که در گیلان برمیداشتم، انگار به دل تاریخ و طبیعت مینشستم. نسیم خنکی که بر صورتم میوزید و بوی نم باران و سبزیجات تازه، تمام حواسم را به خود مشغول کرده بود. آتشکده زرتشتیان، با معماری باشکوهش، مرا به دوران باستان برد. انگار میتوانستم صدای زرتشتیان را در میان شعلههای آتش بشنوم.
در بازارچههای سنتی رشت، عطر ادویهها و رنگهای شاد لباسهای محلی، فضایی شاد و پرنشاط ایجاد کرده بود. با چشیدن کباب ترش، طعم بینظیر رب انار و ماهی تازه، ذائقهام به وجد آمد. انگار هر لقمهای که میخوردم، قصهای از تاریخ و فرهنگ گیلان را برایم تعریف میکرد.
یکی از خاطرات ماندگارم، قدم زدن در کنار ساحل دریای خزر بود. صدای موجها، آرامشی وصفناپذیر به من میداد. شنهای نرم ساحل، زیر پایم خشخش میکردند و نسیم دریا موهایم را نوازش میداد. با تماشای غروب خورشید بر روی دریا، احساس کردم که دنیا در آن لحظه تنها من و طبیعت هستیم.
گیلان، با طبیعت بکر، تاریخ غنی و مردمانی مهماننواز، مقصدی ایدهآل برای سفر است. این سفر به من یادآوری کرد که باید قدر طبیعت را بدانیم و به فرهنگ و آداب و رسوم گذشتگان احترام بگذاریم. امیدوارم روزی دوباره به این سرزمین سبز و زیبا سفر کنم.
“
جواب کارگاه نوشتن صفحه 100 ، 101 و 102 نگارش یازدهم درس پنجم 5
پرسش 1: متن زیر را بخوانید و جدول را کامل کنید.
« … شهر مصر بر کنار نیل نهاده است به درازی. و بسیاریِ کوشکها و منظرها چنان است که اگر خواهند، آب به ریسمان از نیل بردارند، اما آب شهر همه سقّایان آورند از نیل، بعضی به شتر و بعضی به دوش. و سبوها دیدم از برنجِ دمشقی که هر یک سی من آب گرفتی و چنان بود که پنداشتی زرّین است. یکی مرا حکایت کرد که زنی است که پنج هزار از آن سبو دارد که به مزد میدهد، هر سبو، ماهی به یک درم و چون بازسپارند، باید سبو درست بازسپارند… .»
پاسخ:
مکان | شهر مصر |
---|---|
موضوع کلی و لحظات خاص | زندگی روزمره ساکنان و تأمین آب از نیل، شامل برداشت آب با شتر و دوش، و استفاده از سبوها برای حمل آب. |
نکات جذاب یا عجیب | سبوها به عنوان نماد ثروت، اجاره سبوها و نیاز به بازپسدادن آنها در شرایط درست. |
پرسش 2: موضوعی انتخاب کنید و با رعایت مراحل نوشتن، سفرنامه ای بنویسید.
نمونه پاسخ اول :
“
سفر به کیش
روز اول: پرواز و اولین نگاه به کیش
بالاخره روز موعود رسید! من و خانوادم صبح زود راه افتادیم سمت فرودگاه. حس عجیبی داشتم، بین هیجان و یه کم استرس. پرواز خیلی طول نکشید و وقتی از هواپیما پیاده شدم، اولین چیزی که توجهم رو جلب کرد، هوای گرم و شرجی کیش بود. یه حس تابستونی وسط پاییز! از فرودگاه که بیرون اومدیم، تاکسی گرفتیم و رفتیم به سمت هتلمون. هتلمون نزدیک ساحل بود و یه نمای خیلی قشنگ از دریا داشت. بعد از یه استراحت کوتاه، رفتیم بیرون تا یه چرخی بزنیم. اولین چیزی که دیدیم، ساحل تمیز و آب آبی و شفافش بود. انگار یه تیکه از بهشت رو آورده بودن وسط ایران.
روز دوم: تفریحات آبی و کشتی یونانی
این روز، روز هیجان بود! صبح زود رفتیم سمت اسکله و سوار یه قایق تندرو شدیم. سرعت و هیجانش خیلی زیاد بود و کلی کیف کردیم. بعدش هم رفتیم جت اسکی سواری. اولش یه کم ترسیدم، ولی بعدش خیلی خوش گذشت. بعد از ناهار، رفتیم سراغ یکی از معروفترین جاهای کیش، کشتی یونانی. یه کشتی بزرگ که سالها پیش به گل نشسته و حالا یه جورایی نماد کیش شده. عکسهای خیلی خوبی اونجا گرفتیم.
روز سوم: خرید و بازارگردی
کیش پر از مراکز خرید جورواجوره. ما هم یه روز رو به گشتن تو این مراکز اختصاص دادیم. از پاساژهای بزرگ و مدرن گرفته تا بازارهای سنتی، همه چی پیدا میشد. من چند تا یادگاری کوچیک برای دوستام خریدم. البته قیمتها یه کم بالا بود، ولی خب ارزشش رو داشت.
روز چهارم: شهر زیرزمینی کاریز و درخت سبز
این روز رو به دیدن جاهای تاریخی و دیدنی کیش اختصاص دادیم. اول رفتیم شهر زیرزمینی کاریز. یه شهر قدیمی با تونلهای تو در تو که خیلی جالب بود. بعدش هم رفتیم سراغ درخت سبز، یه درخت قدیمی و بزرگ که خیلیها اعتقاد دارن که حاجت میده.
روز پنجم: خداحافظ کیش
بالاخره روز آخر رسید. دلم نمیخواست از کیش برم، ولی خب چارهای نبود. بعد از صبحونه، وسایلمون رو جمع کردیم و رفتیم فرودگاه. تو هواپیما، به عکسها و خاطرات این چند روز فکر میکردم. یه سفر فوقالعاده بود که هیچ وقت فراموشش نمیکنم.
“
نمونه پاسخ دوم:
“
در آستانِ خورشید؛ سفرنامهای از مشهدالرضا
گرد و غبارِ غربت، بر آینهی دلم نشسته بود. هیاهویِ روزگار، چنان بر گوشِ جانم چنگ میانداخت که نوایِ آرامش، در آن گم شده بود. در این هنگامه، سفری مقدّس، چون بارانی بر کویرِ جانم، نویدِ طراوت میداد؛ سفری به مشهدالرضا، به آستانِ خورشیدی که انوارِ رحمتش، بر همگان میتابد.
در سحرگاهی که هنوز پردهی شب، کاملاً از آسمان برچیده نشده بود، کولهبارِ سفر بستم و دل، به سویِ دیارِ خراسان روانه کردم. قطار، همچون ماری فلزی، بر ریلهایِ سرد میخزید و مرا، به سویِ مقصدی نورانی میبرد. در طولِ مسیر، پنجرهی قطار، چون قابِ عکسی متحرّک، مناظری از دشتها و کوهها را به نمایش میگذاشت. اما چشمِ دلِ من، به تصویری دیگر، به تصویری از گنبدِ طلاییِ حرم، دوخته شده بود.
به مشهد که رسیدم، گویی وارد دنیایی دیگر شدم. هوایی آکنده از عطرِ معنویت، در شهر جاری بود. دستههایِ زائران، با چهرههایی مملو از شوق و اشتیاق، به سویِ حرمِ مطهر، گام برمیداشتند. من نیز، همراه با این سیلِ خروشانِ دلدادگان، به سویِ حریمِ قدسیِ امامِ رئوف، رهسپار شدم.
واردِ صحنِ حرم که شدم، عظمتِ آن، مرا به سکوت واداشت. گنبدِ فیروزهای، چون آسمانی بر فرازِ سر، خودنمایی میکرد و انوارِ طلاییِ خورشید، بر آن میتابید و جلوهای بینظیر میبخشید. صدایِ دلنشینِ قرآن، از بلندگوها به گوش میرسید و فضایی روحانی و آرامشبخش ایجاد کرده بود.
در میانِ آن همه زائر، از هر قشر و طبقهای، وحدتی عجیب به چشم میخورد. همه آمده بودند تا در پیشگاهِ امامِ مهربانیها، سرِ تعظیم فرود آورند و از او، مدد و یاری بجویند. من نیز، در گوشهای از صحن، نشستم و به راز و نیاز با معبودِ خود پرداختم. اشک، بیاختیار از چشمانم جاری شد و گویی، غبارِ غم از دلم شسته شد.
در طولِ اقامتم در مشهد، هر روز به حرم میرفتم و از فضایِ روحانیِ آن، بهره میبردم. در نمازهایِ جماعت شرکت میکردم، به سخنرانیهایِ مذهبی گوش میدادم و در کنارِ مضجعِ شریفِ امام رضا (ع)، به دعا و نیایش میپرداختم.
از دیگر مکانهایِ دیدنیِ مشهد، میتوان به مسجدِ گوهرشاد، آرامگاهِ فردوسی و موزهیِ آستانِ قدس رضوی اشاره کرد که هر کدام، داستانی از تاریخ و فرهنگِ این سرزمین را روایت میکنند.
روزهایِ سفر، به سرعت سپری شد و زمانِ بازگشت فرا رسید. با دلی آکنده از آرامش و معنویت، مشهد را ترک کردم. این سفر، نه فقط سفری به یک مکان، بلکه سفری به درونِ خود بود. سفری که در آن، با خدایِ خود، نزدیکتر شدم و جانی تازه گرفتم.
“
جواب شعر گردانی صفحه 103 نگارش یازدهم درس پنجم 5
پرسش : شعر زیر را بخوانید و دریافت خود را از آن بنویسید.
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی / از این باد ار مدد خواهی، چراغ دل بر افروزی حافظ
پاسخ: برای مشاهده پاسخ این شعرگردانی به مطلب “ جواب شعر گردانی صفحه 103 نگارش یازدهم“ مراجعه کنید.