جواب حکایت نگاری صفحه ۱۱۰ درس هفتم نگارش دهم ” چون یونس، علیه السلام، از شکم ماهی نجات یافت؛ متفکر بود…”
جواب حکایت نگاری صفحه 110 درس هفتم نگارش دهم
پرسش: حکایت زیر را بخوانید و آن را به زبان ساده بازنویسی کنید.
حکایت: چون یونس، علیه السلام، از شکم ماهی نجات یافت؛ متفکر بود و کمتر سخن میگفت. یکی از موجب سکوت و سبب خاموشی پرسید.
گفت: سخن، مرا در حبس شکم ماهی انداخت تا وجودم در آتشِ وحشت، شمع وار بگداخت.
خاموشی با سلامت، بِه از گفتن با ملامت.
پاسخ:
بازنویسی به زبان ساده:
وقتی حضرت یونس (ع) از شکم ماهی نجات پیدا کرد، همیشه در فکر بود و کمتر حرف میزد. یک نفر از او پرسید چرا اینقدر ساکت است و کمتر صحبت میکند. حضرت یونس جواب داد: «حرف زدن باعث شد که به شکم ماهی بیفتم و وجودم مثل شمع در آتش ترس و وحشت بسوزد. پس بهتر است سکوتی که با آرامش همراه است را انتخاب کنم تا حرفی که باعث سرزنش و پشیمانی شود.»
پاسخ طولانی تر:
“
در اعماق تاریخ، زمانی که تاریکی جهل بر دلهای انسانها سایه افکنده بود، یونس پیامبر، ستاره هدایت بود. سی و سه سال از عمر خود را صرف دعوت به توحید کرد. اما طوفان کفر و نفاق، نهال ایمان را در دلهای قومش خشکاند. خشم و یأس، دل یونس را فرا گرفت و او از خداوند تقاصی جست. با کشتیای به دل دریا زد تا از آن دیار کفر دور شود.
اما تقدیر الهی، او را به اعماق تاریک شکم نهنگی انداخت. در آن ظلمات، صداهای درونیاش به طنین درآمدند. پشیمانی، توبه و اندیشه، همنشین او شدند. در آن لحظات، دریافته بود که سخنانی که از روی خشم بر زبان رانده بود، چه عواقبی به دنبال داشته است.
پس از آنکه به اذن الهی از شکم نهنگ بیرون آمد، یونس دیگر آن یونس سابق نبود. سخنانش چون الماسی درخشان، از پس پرده سکوت میدرخشید. او که طعم تلخ گناه و شیرین بخشایش را چشیده بود، کمتر سخن میگفت و بیشتر میاندیشید.
وقتی از او پرسیدند چرا کمتر سخن میگویی؟ در پاسخ گفت: “سخنان نسنجیده، مرا به اعماق تاریک انداخت. همچون شمعی که در برابر باد میسوزد، وجودم در آتش پشیمانی ذوب شد. پس سکوت، بهترین پاسخی است که میتوان به نادانی داد.”
“
پاسخی دیگر:
“
وقتی حضرت یونس (ع) از شکم ماهی بیرون آمد، بیشتر وقتها ساکت و در فکر بود و کمتر حرف میزد. کسی از او پرسید: «چرا اینقدر ساکت هستی و چیزی نمیگویی؟» حضرت یونس پاسخ داد: «حرفهای من باعث شد به شکم ماهی بیفتم و در وحشتی سخت گرفتار شوم. حالا فهمیدهام که سکوتی که همراه با آرامش باشد، بهتر از حرف زدنهایی است که سرزنش و پشیمانی به دنبال دارد.»
این حکایت به ما میآموزد که باید در گفتار خود دقت کنیم و بیهوده سخن نگوییم. گاهی سکوت کردن از حرف زدن بهتر است، چرا که بسیاری از مشکلات و پشیمانیها از سخنان نسنجیده ناشی میشوند. پس لازم است پیش از گفتن هر کلمهای به پیامدهای آن فکر کنیم و از زبان خود برای صلح و آرامش استفاده کنیم، نه برای ایجاد مشکل و ناراحتی.
“